افراد خودشیفته تمایل دارند ارتباط متفاوتی با افراد دیگر برقرار کنند.
کلمات آنها اغلب به عنوان ابزار یا سلاح استفاده میشود.
کلام آنها غالباً هدف واقعی مکالمات آنها را تغییر میدهد.
این امر باعث میشود گوش دادن به افراد خودشیفته دشوارتر و با وضوح و صراحت کمتر نسبت به برقراری ارتباط با اکثر افراد باشد.
با توجه به این نکته، یادگیری معنا و انگیزه پیامهای افراد خودشیفته بسیار مهم است.
در اینجا نمونههایی از مکالمات افراد خودشیفته را بررسی میکنیم.
هر مثال توسط عبارتی ادامه میابد که انگیزه، قصد و تفکر پشت هر عبارت را نشان میدهد.
این عبارات معنی واقعی حقایقی که افراد خودشیفته ممکن است بگویند را نشان میدهد.
ممکن است افراد خودشیفته انگیزههای اصلی خود را نشناسند، اما مطمئناً نمیخواهند دیگران آنها را بشناسند. ما به شما این رمزها را نشان میدهیم.
افکار پنهان افراد خودشیفته
شما بیش از حد حساس هستید
یعنی:
درک احساسات شما برای من (افراد خودشیفته) مشکل است. من نمیدانم با آنها چه کنم.
من هیچ علاقهای به همدلی ندارم. حتی نمیدانم همدلی چیست. اگرچه میخواهم آن را دریافت کنم.
اگر شرمندهتان کنم ممکن است دست از اذیت کردن من با ابراز احساساتتان بردارید.
شما ناراحت هستید اما مرا سرزنش نکنید
یعنی:
شما نسبت به من (افراد خودشیفته) حالت تدافعی میگیرید. اگر از من ناراحت میشوید این اشتباه شماست نه من.
من هرگز عذرخواهی نمیکنم، قبول نمیکنم مقصرم یا اعتراف نمیکنم اشتباه میکنم. این مرا ضعیف به نظر میرساند.
روز شما چطور بود
یعنی:
من (افراد خودشیفته) این را به عنوان مقدمه برای صحبت درباره خودم میپرسم. توجه محدودی برای شنیدن درباره شما دارم.
گوش دادن به دیگران خیلی سخت است و فقط میتوانم برای مدت کوتاهی تظاهر کنم به صحبتشان علاقه دارم.
ترجیح میدهم صحبت کنم تا گوش بدهم. به علاوه، اشتهای زیادی برای صحبت در مورد خودم دارم.
شما اشتباه میکنید
یعنی:
من (افراد خودشیفته) نمیدانم آیا آنچه شما میگویید درست است یا خیر.
با این حال، اگر بتوانم شما را درباره خودتان به شک بیندازم شما بهتر تحت تاثیر قرار گرفته و کنترل میشوید.
من در زندگی خود هرگز مطمئن تر نبودهام
یعنی:
من (افراد خودشیفته) هر آنچه را که در لحظه میگویم باور دارم.
تا زمانی که در صحبتهایم آنچه میخواهم به من خواهند داد اهمیت نمیدهم که گفتههایم با قبلی مطابق است یا نه، اصلا درست است یا خیر.
هرچه مطمئن تر عمل کنم، احتمال اینکه از من سؤال کنید کمتر است.
سوال پرسیدن از من، مرا ضعیف جلوه خواهد داد بنابراین راهی برای ضعیف کردن شما خواهم یافت.
تجزیه و تحلیل من را متوقف کن
یعنی:
آنچه شما درباره من میگویید باعث ناراحتی من میشود.
درون گرایی و عدم اطمینان مرا وحشت زده میکند.
یا درباره من چیزهای خوبی بگو یا اصلاً با من صحبت نکن.
این چیزی نیست که من گفتم
یعنی:
ممکن است آن را گفته باشم، اما دوستش ندارم.
تصویر من از همه چیز مهمتر است.
اینکه چقدر مردم را نسبت به درست بودن حرفهایم با اطمینان کامل متقاعد میکنم، شگفت آور است.
البته من به شما احترام میگذارم
یعنی:
امیدوارم این را باور کنید، زیرا شما نمیدانید من (افراد خودشیفته) چقدر کم درباره نیازها یا حقوق شما فکر میکنم.
من به شدت تشنه توجه و احترامم. هر کاری برای من انجام دهید احتمالاً هرگز کافی نخواهد بود.
هرچه بتوانم شما را درحال تلاش نگه دارم، برای من بهتر خواهد بود.
تا حالا صدبار بهم گفتی
یعنی:
احتمالاً این بار هم گوش نخواهم داد. اگر از من (افراد خودشیفته) شکایت دارید یا سعی میکنید مرا تغییر دهید، موفق باشید. 🙂
من تا حدود زیادی از اینکه کارهایم چقدر بر شما تاثیر میگذارند آگاه نیستم.
شما بیش از حد سختگیر هستید
یعنی:
این واقعیت که نیازهایی دارید برای من (افراد خودشیفته) آزار دهنده است. این شمایید که قرار هست نیازهای مرا برطرف کنید، نه برعکس.
از خودخواه بودن دست بردار
یعنی:
شما در حال تلاش برای جلب توجه من هستید. جراتشو ندارید!
شما میتوانید به من اعتماد کنید
یعنی:
اگر بتوانم شما را به این باور برسانم، عاقلانه به من اعتماد خواهید کرد.
حالا میتوانم از شما استفاده کنم. بعلاوه، باعث میشود احساس خوبی برای صحبت در مورد خودم داشته باشم.
همینه که هست، یا قبول کن یا رها کن
یعنی:
من برای تو تغییر نمیکنم.
اگر شما همواره بگویید میخواهید مرا ترک کنید یا بیش از حد مرا به چالش بکشید.
شما را به سادگی جایگزین میکنم و هرگز به عقب نگاه نمیکنم.
مردم برای من یکبار مصرف هستند.
افراد خودشیفته از اینکه حقیر، ناقص، ضعیف یا بازنده تلقی شوند، میترسند.
سخنان آنها بازتاب یک بازی بیپایان سطحی است که سعی در مخفی کردن این ناامنی ها دارد.
به عنوان مثال برای جلوگیری از احساس پوچی، افراد خودشیفته بزرگتر از زندگی عمل میکنند. برای جلوگیری از بروز نقص، آنها باید کامل یا بهترین باشند.
برای جلوگیری از نادان به نظر رسیدن، باید مطئن و دقیق باشند.
رمزگشایی معنای واقعی پشت سخنان افراد خودشیفته ممکن است موجب ناراحتی، عصبانیت، اندوه، آزادی و … شود.
همانطور که گلوریا استینم (Gloria Steinem) فمنیست گفت: «حقیقت، شما را آزاد میکند. اما در ابتدا ممکن است شما را از بین ببرد.»
در حالی که می توانیم برای افراد خودشیفته و زخمهای آن ها دلسوزی کنیم توجه به این نکته ضروری است که نیازی نیست به این افراد آسیبی وارد کنیم و وارد جدال با آن ها شویم؛ آنچه اهمیت دارد این است که در برخورد با این افراد اجازه ندهیم از ما در جهت پیشبرد اهداف خود سواستفاده کنند.
در گفتگوی بعدی خود با یک شخص خودشیفته، به جای این که سؤال کنید «منظور او از این کار چیست؟»
می توانید به پشت پرده نگاه کنید و متوجه شوید «او به توجه نیاز دارد.»
دانش، قدرت است.
هرچه بیشتر چهرههای افراد خودشیفته را بشناسید، درک رفتار آنها سادهتر خواهد بود.