سندرم روده تحریک پذیر؛ اصطلاحی کاملاً رایج برای یک بیماری به همان اندازه بیرحم!
در یک شب نسبتاً تاریک، در سن 14 سالگی این تشخیص برای من داده شد، آن هم پس از ماهها رنج کشیدن از آنچه که در ابتدا مسمومیت غذایی تصور شد و بعد رودههای حساس و در نهایت IBS.
IBS یا سندرم روده تحریکپذیر، بیماری که به ظاهر عجیب نیست اما زندگی بسیاری از افراد مبتلا را تحت تاثیر خود قرار میدهد. ابتدا همهچیز از غیرمعمولی شدن مدفوع شروع میشود، مثلا بدون هیچ دلیلی مدتی اسهال میشوید و مدتی دیگر یبوست! گاهی دچار درد معده یا گرفتگی روده میشوید. نفخهای زیاد که هنگام استرس به سراغتان میآید و از همه اینها دردناکتر قاروقور ناراحتکننده شکم که امکان حضور در اجتماع را از شما میگیرد.
تغییر یکباره سبک زندگی آن هم برای یک نوجوان با وجود شرایطی که او را مجبور به دوری از جمع دوستان کند و دائما نگران وضعیت غیرقابل کنترل رودههای خود و دسترسی به دستشویی باشد، بسیار دشوار بود.
بعد از مراجعه چندینباره به پزشکان مختلف و آزمایشها و بررسیهای مکرر، همگی به طور قاطع اعلام کردند: ” سندرم روده تحریک پذیر! درمان خاصی ندارد البته بیماری خطرناکی هم نیست پس نگران نباش!! ”
اما هیچکدام توضیح ندادند چگونه نگران نباشم؟ چگونه تا آخر عمر این علائم را تحمل کنم؟
نسخهای از داروهای ضداسپاسم به من دادند و سادهلوحانه فکر کردم مشکلاتم به زودی تمام خواهد شد.
در واقع، تازه همهچیز شروع شده بود. در طی ۱۰ سال از زمان تشخیص، همه مواردی را که ادعا میشد به بهبودی IBS کمک میکند، امتحان کردم. از داروهای ضد افسردگی، ملینها، روغن نعناع، مکملهای طبیعی، داروهای طب سنتی و حتی هیپنوتیزم درمانی.
در پایان، فهمیدم که مهمترین جنبه مدیریت IBS من، هرگز یک دارو یا درمان خاص نبوده است، بلکه “من” بودم و “نحوه برخوردم” با آن.
در اینجا درسهایی که در این راه آموختهام با شما درمیان میگذارم:
۱.من یاد گرفتم که نگران آنچه مردم فکر میکنند نباشم
خجالت و استرس میتواند تأثیر بسیار منفی بر کیفیت زندگی شما بگذارد و IBS را تشدید کند. تا مدتها در مدرسه فکر کردم اگر مجبور شوم مدام به توالت بروم مردم چه فکر میکنند؟ من اطمینان داشتم که وقتی در مطب دکتر، جلسه امتحان یا هرجای ساکت دیگری مینشینم، کل افراد میتوانند صدای غرغر شکم من را بشنوند.
اما سالها بعد، به راستی فهمیدم که هیچ کس به آن اهمیت نمیدهد. واقعیت این است مردم چنان درگیر زندگی و نگرانیهای شخصی خود هستند که بهندرت به شما و IBS تان فکر میکنند.
از طرفی وقتی فهمیدم که نمیتوانم فکر دیگران را کنترل کنم و نگرانی در مورد آن اتلاف انرژی است، احساس میکردم که باری از دوشم برداشته شده است.
یک تمرین کوچک اما مفید که برای مقابله با آن انجام میدادم، نشستن روی نیمکت پارک و تماشای مردم بود. وقتی مردم از کنارتان میگذرند، با دقت نگاهشان کنید تا دریابید هرکدام چه استرس و نگرانی ممکن است در آن روز داشته باشند. درست مثل شما! همه آنها چیزی را در ذهن خود دارند. آشفتگی درونی آنها مال شما نیست و پریشانی شما هم برای آنها نیست.
۲.من یاد گرفتم که در این مورد صریح باشم
وقتی بزرگترشدم، رنج کشیدن در سکوت، تنها گزینهای بود که پیش رویم میدیدم. آن زمان مطمئن نبودم که دوستانم واقعاً درک کنند که من چه چیزی را تجربه میکنم.
با این حال، آرزو میکردم کاش راهی پیدا کنم تا موضوع را با یک دوست صمیمی مطرح کنم زیرا داشتن یک فرد مورد اطمینان که از نگرانیهایت باخبر باشد، واقعاً کمککننده است. سرانجام در 18 سالگی، این مساله را با دوستم درمیان گذاشتم. ابتدا با حرفهای امیدوارکننده و یادآوری بیماران سرطانی، سعی در کوچک شمردن بیماری من و بیدلیل انگاشتن نگرانیهایم داشت. اما بعد از مدتی دلسوزانه برای درک شرایطم و بهتر شدن حالم تلاش کرد.
به یکباره، نفس راحتی کشیدم که دیگر این “راز کوچک کثیف” فقط برای من نیست. نگه داشتن این موضوع برای خود، طاقتفرسا است بنابراین مطمئن شوید که شخصی را دارید که به او اعتماد کنید!
۳.من یاد گرفتم که کنترل کردن را کنار بگذارم
احساس عدم کنترل بدن خود بسیار ترسناک است. یکی از بزرگترین واقعیتها در مورد IBS همین است که گاهی شما به راحتی نمیتوانید آن را کنترل کنید. مطمئن نیستید که در قرار ملاقات اذیتتان کند، یک شام دوستانه را خراب کند یا رفتن به سینما را مختل کند.
اما نکته همینجاست: شما در مورد شعلهور شدن علائم خود نگران هستید و دقیقا همین نگرانیها باعث تحریک علائم میشود!
توصیه من چیست؟ سعی کنید از قبل برنامهریزی کنید و به خود اطمینان دهید همه چیز درست پیش خواهد رفت. از فکر کردن به “اگر این اتفاق بیافتد” خودداری کنید. ما به عنوان انسان تمایل ذاتی داریم که شرایط را کنترل کنیم و خود را برای آنچه در پیش داریم آماده کنیم. اما گاهی این کنترلگریها، خود عامل اضطراب میشود.
پس اگر احساس کردید که دلشوره و نگرانیتان بیش از اندازه است، فورا چند نفس عمیق بکشید، کمی آب بنوشید، تا 10 بشمارید و بگذارید این حال فروکش کند. شما خوب میشوید، قول می دهم!
۴. من یاد گرفتم که به نکات مثبت نگاه کنم
مسلماً مثبت اندیشی هنگامی که در توالت نشستهاید، با درد معده و روده دشوار است. اما در هر صورت مهم است که احساس خوشبختی داشته باشید و اجازه ندهید IBS شما را به عنوان یک بازنده احاطه کند.
زمانیکه برای اولین بار متوجه عمق این بیماری شدم، من رویاهای زیادی داشتم که همه را از دست رفته میدیدم. اما بعد از مدتی تواناییهایی در وجودم یافتم که همه را مدیون IBS هستم. این بیماری من را به سمت مطالعه بیشتر، نوشتن افکار و داستاننویسی سوق داد که مسیر زندگیم را به بهترین سمت هدایت کرد.
۵.من فهمیدم که دارو همیشه جواب نمیدهد
چه با نسخه و چه بدون نسخه، تقریباً هر داروی IBS موجود در بازار را امتحان کردم. در ابتدا فکر کردم که میخواهم معجزهای در درمان پیدا کنم، اما بعد از چند سال شک کردم چون اغلب داروها هیچ تاثیری در رفع علائمم نداشتند و یا تاثیرشان بسیار کوتاه مدت همراه با عوارض اذیت کننده بود که قطعا در مورد همه افراد اینگونه نیست.
در عوض کلید پیشگیری از عود علائم را برای خودم شناسایی کردم:
- نخوردن غذاهای محرک
- کنترل سطح استرس با ورزش
- و مصرف پروبیوتیکها به صورت روزانه برای حفظ فلور روده
این 3مورد برای من جادو کرد
۶.یاد گرفتم که بدنم را تنظیم کنم
نکتهای که بهخاطر آن از IBS متشکرم این است که باعث شد من با بدنم ارتباط برقرار کنم. وقتی شما به یک همچین بیماری دچار هستید، به سرعت متوجه میشوید که بدنتان به چه غذاهایی واکنش بد نشان میدهد، در موقعیتهای مختلف چه احساساتی دارید و اینکه چگونه استرس میتواند به سرعت شما را تسخیر کند.
در اینجا یک دفترچه یادداشت جیبی به کمکتان میآید( بهخصوص اگر مثل من فراموشکار باشید)
هر آنچه را که در یک دوره 24 ساعته مصرف کردهاید و همچنین احساس خود را از نظر علائم بعد از هر غذا یادداشت کنید. بعد از 1هفته، خواهید دید بیشتر الگوهای احتمالی ایجاد علائم را یافتهاید.
۷. من یاد گرفتم که سطح استرس خود را مدیریت کنم
استرس احتمالاً دشوارترین گزینهایست که کسی بتواند کنترلش کند. پس اول باید به این درک میرسیدم که اضطراب و نگرانی یکی از محصولات جانبی و البته طبیعی زندگی است.
من تصمیم گرفتم نحوه اهمیت به اضطرابهایم را تغییر دهم. وقتی یک فکر استرسزا به سراغم میآید، از خودم میپرسم ” آیا نگرانی در مورد این وضعیت اوضاع را بهتر میکند؟ ” اگر جواب منفی است، به کمک صحبتهای درونی با خودم، نگرانیها را از بین میبرم.
این موضوع تنبلی یا بیخیالی نیست؛ بلکه شناسایی استرسهای مفید از مخرب است.
۸. و سرانجام، من فهمیدم که باید از شر عادتها رها شد
در چند سال گذشته شبها خواب نداشتم زیرا گرفتگی معده بسیار آزاردهنده بود و همین بیخوابی، دلیل ترک عاداتم شد. اولین و سختترینش برایم عادات غذایی بود. ابتدا متوجه شدم که لبنیات و تخممرغ علائم من را بدتر میکند و بنابراین بدون سر و صدا از رژیم من ناپدید شدند.
خیلی از مردم اعتقاد دارند “زندگی بدون بستنی و شکلات ممکن نیست!” من هم با آنها موافقم اما هر فرد مبتلا به IBS از این مسئله آگاه است که برای کنترل بدن خود باید هرکاری میتواند انجام دهد. فکر میکردم کنار گذاشتن بستنی، پنیر و شکلات برایم بسیار مشکل است، اما این کار بسیار آسانتر از تصورم بود زیرا همه هدفم این شده بود که احساس بهتری داشته باشم.
اگر کاری ساده مانند اجتناب از مصرف لبنیات، شما را نجات میدهد، بدون معطلی آن را انجام دهید. رژیم غذایی FODMAP میتواند نقطه شروع خوبی برای حذف برخی غذاها و دیدن تأثیر مثبت یا منفی آنها بر بدن باشد.
با رعایت ۸ نکته بالا، من توانستم به مدت 4ماه کاملا بدون علامت و تقریباً 2سال بدون مشکل باشم. با تمام سختیها من پذیرفتهام که IBS یک “نقص سلامتی” است که میتوانم با آن زندگی کنم. اما “بیماریِ من” نه من را تعریف می کند، نه مرا از رسیدن به رویاهایم باز میدارد و این همان چیزی است که شما هم باید بهخاطر بسپارید!
شما تنها نیستید. من اینجام تا از تجربههاتون بشنوم.
سلام
خیلی ممنونم بابت پرداختن به این مطلب من هم خودم گاها دچار IBS هستم منتها بعد از خوندن بلاگتون که برای من به شخصه خیلی مفید بود و جا داره ازتون تشکر کنم، سوالی برام پیش اومده و اونم اینکه منظورتون از غذاهای محرک چیه؟ مثلا ادویه جات و اینها؟
سلام شهرزاد عزیز
برام جالب شد که چه جوری گاهی دچار IBS میشی؟ یعنی خیلی از مواقع هیچ علائمی نداری ؟ اگه اینجوره شاید واقعا به این مشکل دچار نیستی. فقط روده های حساس یا روده عصبی داشته باشی:)
اما سوالت درباره غذاهای محرک! طبق مطلبی که گفتم دقیقا خودت باید اینهارو مشخص کنی. که روده هات بیشتر به چه غذاهایی واکنش منفی نشون میده. قطعا ادویه جات هم میتونه باشه. غذاهای فست فودی که بی برو برگرد علایم رو تشدید میکنه:)) قهوه های فوری، دوغ، خامه … بازم تاکید میکنم برای هر فرد لیست متفاوتی وجود داره
سلام . متشکرم از اینکه تجربه تون رو با ما در میون گذاشتید . یک سوالی داشتم . در نوشته هاتون از مواد پروبیوتیک و ورزش صحبت شده بود ، امکانش هست بفرمایید چه ماده ی پروبیوتیکی ؟ قرص یا مثلا ماست پروبیوتیک ؟ و درمورد ورزش من شنیدم یوگا میتونه موثر باشه ؛ آیا درسته ؟
سلام . متشکرم از اینکه تجربه هاتون رو با ما در میون گذاشتید . یک سوالی داشتم . در نوشته هاتون از مصرف مواد پروبیوتیک و همینطور ورزش نوشته بودید . مصرف قرص های پروبیوتیک بهتره یا محصولاتی مثل ماست پروبیوتیک ؟ و در مورد ورزش من شنیدم که ورزش یوگا میتونه موثر باشه ؛ آیا درسته ؟
سلام نیوشای عزیز
ممنونم از انتقال حس خوبت
منظورم قرص های پروبیوتیک بود که 3مدل خیلی معروف هم داره و خیلی ها جواب گرفتن ازش. قبل از استفاده مشورت با پزشک رو فراموش نکن!
ماست پروبیوتیک هم میتوه خوب باشه اما وقتی حرف از یه بیماری چغر مثل آی بی اس میشه باید یه وسیله قوی تر بریم سراغش دیگه. هوم؟:)
یوگا هم بیشتر بخاطر خاصیت آرامش بخشی و تنفس درستش پیشنهاد میشه برای هر بیماری که اضطراب میتونه بدترش کنه.
یه بیماری ازاردهنده با نفخ شدید
حس اینکه انگار یه کپسول گاز همیشه تو شکم
و هر لحظه ممکنه بترکه
گرفتگی های روده
دفع مزاج منقطع
افسردگی
مشکلات پوستی
احساس پوچی
تنها راهش اینه ک شاد باشی
و چیپس پفک کاکائو لبنیات پرتغال خیار گیلاس
سالاد همراه با غذا خورده نشه
گاهی گریه کنید تا تخلیه روحی بشید
گاهی داد بزنید ولی هیجان زده نشید که خیلی مضر
سلام حدیثه جان و مرسی از انتقال تجربه ات
بعد از این مطلب، خیلیا تو خصوصی پیامهایی مشابه حس و حالی که بیان کردی رو برام فرستادن.
اما حتی روشون نمیشد به نزدیکترین افراد زندگیشون این مشکلات رو بگن !!!
درباره خوراکی ها و گریه هم باهات موافقم
آخ که چقدر حرف دل من بود ؛ خصوصا اینکه وقتی میخوای تو یه جمعی حاضر بشی استرس صداهای روده امون ادم رو میبره از طرفی هم باعث تشدید علائم میشه ??♀️ ؛ امیدوارم همه کسانی که با این مسکل دست به گریبانند راه درست برخورد باهاش رو برای شخص خودشون پیدا کنند و آرامش رو به خودشون هدیه بدن ❤️
سلام زهره جان
مرسی از آرزوی قشنگت
این صداهایی که میگی انگار صدای بدنمونه که جیغش دراومده از اینهمه استرسهایی که میکشیم
اما بیا از همین امروز اقدام کن
یکی از راه های بالا رو انتخاب کن و روی همون تمرکز کن. وقتی جواب گرفتی ازش برو مورد بعدی رو امتحان کن
موافقی؟
خیلی ممنون بابت مطلبتون من خودم دچار این سندرم هستم توی نوجوانی شدیدتر بود الان بهترم هیچوقت داروی خاصی مصرف نکردم عمده ترین دلیلش برای من استرس هست و واقعا وقتی پیش میاد نمیتونم کنترلش کنم میدونم لبنیات اذیتم. میکنه و نمیخورم اما استرس و ناراحتی عمده ترین دلیلش هست و هنوز راهی براش پیدا نکردم گاه گداری همچنان چند روز حالم رو بد میکنه و اون ضعفی که بابت نخوردن غذا و حالت تهوع و دلپیچه دارم یک وقتایی بهترین روزای زندگیم رو دچار اختلال کرده از روز دفاع، گرفتن گواهینامه و روز نامزدی بگیرید تا خیلی چیزای دیگه.
سلام دوست عزیزم. ممنون از تو که تجربه ت رو برامون گفتی
دقیقا لبنیات و آی بی اس مثل موش و گربه میمونن. همیشه تو جنگن
تاحالا برای کم کردن استرسهات کاری کردی؟
من هم یک راه کار که یک دکتر بهم گفت و جواب داد بهم گفتن که عضلات شکم رو تقویت کنم و خیلی کمکم کرد
سلام علی جان. دیگه داشتم کم کم حس میکردم آقایون به این مشکل دچار نمیشن تا پیام شما رو دیدم
البته در حقیقت هم خانومها دو برابر آقایون مبتلا به این بیماری میشن
راهکارت خیلییی جالب بود!! هیچ وقت نشنیده بودم اما چقد کاربردی به نظر میاد. امیدوارم بقیه هم پیامت رو ببینن و امتحان کنن
سلام، ممنون از مطالب فوق العاده عالی تون!
چقدر بیان این پست به دلم نشست! بنظرم این راهکارها برای خیلی از بیماری ها (اگر نگم برای همه ی بیماری ها) قابل اجرا و استفاده ست. مخصوصا شماره ی ۲ و ۳ و ۷.
بماند که من به شخصه حداقل ۳ نفر از نزدیکانم و با علایم مشابه میشناسم که این پست رو براشون فرستادم تا مطالعه کنن و ایشالا کمک حالشون باشه????
سلام هدی جان.
خوش بحال اطرافیانت که شما اینهمه به فکرشونی.
چقدر نکته قشنگی رو یادآوری کردی. شاید اگه یکم کیفیت زندگیمون رو از لحاظ روحی فکری و جسمی بالا ببریم هرگز به خیلی از بیماریها دچار نشیم.
من به عنوان کسی که سالهاست دچار ibs هستم، تجربه ی مشابه دارم و همیشه از این که ازدواج کنم یا از ایران مهاجرت کنم ترس داشتم. چون دسشویی های طولانی مدت دارم و به سرویس بهداشتی ایرانی عادت کردم و آب گرم نباشه نمیتونم دسشویی برم. با خوندن این موارد میخوام دیدمو عوض کنم ،ممنونم
سلام دوست عزیزم.
ترس هات قابل درکه و واقعا هم حق داشتی
چقدر خوشحالم میشنوم که قراره متفاوت عمل کنی
آرزو میکنم خیلی زود همه علائم محو شن و اصلا یادت بره که یه همچین مشکلی داشتی
سلام، ممنون که به این موضوع پرداختین
من خیلی ساله با این مسئله درگیرم و میبینم خیلیها در اطرافم نمیتونن شرایطم رو درک کنن.
من این سالها همه کار کردم از مصرف دارو تا جلسات مرتب مشاوره ولی متاسفانه فرقی نکردم و به خاطر این مسئله از حضور در جمع دوستان که هیچ، از شاغل شدن هم واهمه دارم و پیگیر فرصتهای شغلی مناسب خودم نمیشم بخاطر محدودیت و ترسی که بابت این قضیه دارم. سنمم داره بالا میره بدون یه سابقه کار جدی!
سلام مریم جان
متاسفم ازینکه این بیماری انقد تونسته تو رو از مسیر پیشرفتی که لیاقتش رو داری دور کنه
اما قراره بهش این اجازه رو ندیم؟
انقدر خودت رو قوی کن تا دیگه قدرت اون به چشمت نیاد
برای کار هم بخاطر شرایط کرونا، فعلا میتونی با دورکاری شروع کنی
جلسات مشاوره ت رو ادامه بده اگه موثر نیست خودت مشاور خودت باش
هیچی بهتر از صحبتهای درونی نیست
از خوندن این تجربیات هم یه سری مطالب یادگرفتم و هم اینکه حس خوبی گرفتم که تنها نیستم نمیدونم انجمنی یا گروهی برای افرادIbs دار هس که بشه با سایر افراد مبتلا ارتباط گرف و باشون اطلاعات تبادل کرد؟ من ۳ ساله درگیرشدم از سن ۲۳ سالگی و دو ساله تشخیص دادن واقعا بیماری فرسایشی شده ،الان تازه از یه حمله ۳ ماهه خلاص شدم اما افسردگی و خمودگی بعدش به شدت حالمو بد کرده برا اثار روانیش چه راهکارهایی امتحان کردید؟ امیدوارم منم بتونم باش کاملا سازگارشم و مث گذشته سراغ رویاهام برم
سلام مهشید عزیزم
امیدوار نباش مطمئن باش!
اول از همه یه سری ویس های ریلکسیشن پیدا کردم. هر شب قبل خواب گوششون میدادم. انقدر که آرامش و صحبتهای گوینده بره تو ناخودآگاهم. چند ماه طول کشید تا تاثیرش رو بببینم و تو قدمهای بعد یه سری کتابها مثل نیمه تاریک وجود و ورزش بهش اصافه شد. یهو به خودت میای میبینی انقدر روحیه ت قوی شده که استرس رو از یاد بردی
سلام وقتی متنی ک نوشتینو خوندم ی حس دلگرمی گرفتن داشتم همیشه فک میکردم ک من فقط اینجوریم ده ساله شده کابوس زندگیم و حالتهایی ک هیچکس درکشون نمیکنه مرسی ک تجربیاتتونو به اشتراک گذاشتین?
سلام دوست عزیزم. خوشحالم که تونستم این حس رو بهت منتقل کنم. واقعا برام مهم بود این اتفاق بیوفته.
انقدر رو رویاهات متمرکز شو که این کابوسا یادت بره عزیزم
عالی بود. من هم به ای بی اس دچار شدم چندساله و به بعضی از این نکات رسیدم و واقعا تاثیرگذاره. ممنون از اطلاعات خوبتون❤
سلام دوست عزیزم. خوشحالم میشنوم یه نفر دیگه هم ازین راهکارها نتیجه گرفته. عالیه. ممنون از نظرت.
بنظرم الویت واسه این بیماری در آرامش بودنه
موقعیت و افرادی که بهتون استرس میدن بسرعت باید حذف شن
و بیشتر اوقات در ارامش باشین مخصوصا قبل از غذا یا هنگام غذا خوردن تو یه محیط ارام و شاد و هرگز با عصبانیت غذا نخورین.
من موقع کنکورم متوجه این بیماری شدم
اون سال ها خیلی اذیتم میکرد و تهوع و شکم درد منو بشدت لاغر کرده بود
سلام مینو جان
به نکته های خیلی مهمی اشاره کردی
با عصبانیت و استرس غذا نخوردن واقعا تاثیر گذاره
اما اکثرا وقتی غذا میخورن به این فکر میکنن که: وای الان این رو بخورم دلم درد میگیره… دارم میرم مهمونی پس ناهار نخورم که مشکلساز نشه و کلا نسبت به همه غذاها حس بدی پیدا میکنن
سلام
دوستان من اولین بار ۱۴ سال پیش این مشکل واسم پیش اومد، که اول با خارش شروع شد بعد با تاولهای ابدار روی همون قسمتهای نازک بدنم مثل پشت گوش، کمر، لای انگشتای دست و پام شروع شد،
اون موقع تو اوج استرس واسه امتحانات پایان ترم بودم که نمرات بالایی بیارم واسه ورود به دانشگاه
اون زمان رفتم دکتر خب یه سری دارو داد منم ۴-۵ روزه خوب شدم، دیگه ام اتفاق نیوفتاد تا ۱ سال بعدش حتی بیشتر
هیچ دکتری نمیتونست تشخیص بده و همه مدام پیشنهاد روانپزشک. و میدادن و منم اعتنایی نکردم
توی ۵-۶ سال بعدش سالی یکبار این اتفاق میوفتاد من همیشه یه ۱۰-۱۵ روزی گرفتارش بودم
یه بار تو خدمت سربازیم این اتفاق افتاد و من به یک متخصص داخلی مراجعه کردم به نام دکتر صمیم
ایشون تو این همه سال تنها کسی بودن که این بیماری رو میشناختن و داروهاشو تجویز کردن
از همون موقع به من گفتن که هیجان زیادی سم و تحریک کنندهی این بیماریه
حالا چه خوشحالیه بیش از حد چه عصبانیت یا ناراحتی
من خودم شخصا مواقعی که میدونم بیش از حد عصبانیم تعداد وعدههای غذاییمو زیاد میکنم که هم اسید معدمو کنترل کنم، هم رودههام خالی نمونن تا تحریک نشن
درضمن گیاههای طبع گرم و ارامش بخش هم موثر هستن
سلام تورج جان
درباره مشکلات پوستی نمیدونستم؟ واقعا علتش آی بی اس بود؟!!
من فقط فقط یک سئوال دارم وبس
من۱۴سالمه وتقریبا۷ماهه که درگیراین بیماری هستم
حتی یه روزهم نشده که دلم درد نکنه اصلا اسهال ویبوست هم یه ۵ماهی هست ندارم ولی دلم خیلی درد میکنه هر دوپهلوم با زیرشکم
من فقط میخوام بدونم واقعا این بیماری تا اخر عمرباهامه؟
هیچ وقت دیگه خوب نمیشم؟
سراین موضوع که تااخرعمرباید تحملش کنم خیلی گریه کردم
مامانم گفت منم کوچیک بودم همینجوری شدم ولی به ۲سال خوب شدم
ودیگه سراغم نیومد
ولی ازاینکه من تا۲سال ،۱۰سال،۲۰سال تااخرعمرخوب نشم
میترسم من میخوام مثل قبل باشم
راستی کسی میدونه سنگ کلیه ارثی هست یانه؟
این روش ها برای هر دردی دواست. گرفتن بیماری یکوجهه از قضیه هست .اما پیشرفتش ب نوع نگاه بیمار بستگی داره.من مینیر دارم و این بیماری درمان قطعی نداره،فقط باید با پرهیز غذایی و رفتاری کنترل بشه و شکر خدا موفق بودم.غذاهایی ک اذیتتونمیکنه بشناسید و ذهنتونو مثبت نگه دارید.هیچوقت با آه و ناله و منفی بافی نه کسی درمان شده نه از دردش کاسته شده.فقط همهچیز بدتر و سخت تر میشه
سلام شادی عزیز
انقدر پیامت کامل و دقیق بود که دلم میخواد با یه هایلایتر رنگش کنم تا همه ببینن
سلام، من هم مدت ها با این مشکل دست و پنجه نرم کردم، مهمترین عامل برای من استرس بود واقعا اذیت شدم ولی در نهایت تا حدی تونستم کنترل کنم، به نظرم اگه با استرس مقابله کنیم که زمینه ساز خیلی از بیماری ها هست به خودمون کمک زیادی کردیم، در مورد دمنوش ها هم خیلی شنیدم ولی تا حالا امتحان نکردم.
سلام سما جان
خداروشکر که الان سلامتی
خیلی خوب میشه درباره روشهایی که استرست رو کم کردی هم بگی
خیلی لذت بردم!
من هم IBS دارم. الان خونریزی روده ام عود کرده. هفته پیش مراسم محضر داشتم و کلی بدو بدو. تشدید شده علائمم. وقتی با همسرم آشنا شدم خیلی سخت بود بهش بگم این مسئله رو. ولی دیدم نمیشه، گفتم این آدم باید منو تمام و کمال بپسنده. گفتم و راحت شدم.
خیلی ها خجالت میکشن، معذب میشن. ولی باید نیمه پر لیوان رو دید.
من مدت ها نمیدونستم IBS دارم.
اما از این که خیلی سریع مواد غذایی رو دفع میکنم خوشحالم! چون دیگه چاق نمیشم?
از این که از نوع اسهال هست علائمم و نه یبوست شکرگذارم.
خاطره کولونوسکوپی که برای تشخیص IBS انجام دادم جزو خنده دار ترین خاطراتمه.
من از توالت فرنگی استفاده میکنم، چون گاهی دقایق طولانی با بشینم. به بقیه هم پیشنهاد میکنم در صورتی که این مسئله رو دارن این کار رو انجام بدن. هم راحت ترن، هم فشار کمتری به زانوها و کمرشون میاد.
کلی کیف کردم از بلاگت دختر❤
من این مشکل رو نداشتم. اما میدونم که از طریق طب هومیوپاتی درمان میشه کاملا. من خودم یه بیماری ژنتیکی داشتم که هیچ درمانی نداشت. و بعد از ده سال از طریق طب هومیوپاتی درمان شد. فرقی نداره مشکل تون چی باشه اصلا، این طب میتونه کمک تون کنه. دکتر فرید مفید عضو ممتاز انجمن هومیوپاتی ایران هستن میتونید به سایت شون سر بزنید.
سلام آزاده جان
مرسی از پیشنهادت
هومیوپاتی رو واقعا باید بهش اعتقاد داشته باشن بعد شروع به درمان کنن
اگر یه مقدار شک و تردید داشته باشن کل روند بهم میخوره
ممنونم با اینکه به این بیماری دچار نبودی اما بازم برای کمک به بقیه تلاش کردی.
من فقط فقط یک سئوال دارم وبس
من۱۴سالمه وتقریبا۷ماهه که درگیراین بیماری هستم
حتی یه روزهم نشده که دلم درد نکنه اصلا اسهال ویبوست هم یه ۵ماهی هست ندارم ولی دلم خیلی درد میکنه هر دوپهلوم با زیرشکم
من فقط میخوام بدونم واقعا این بیماری تا اخر عمرباهامه؟
هیچ وقت دیگه خوب نمیشم؟
سراین موضوع که تااخرعمرباید تحملش کنم خیلی گریه کردم
مامانم گفت منم کوچیک بودم همینجوری شدم ولی به ۲سال خوب شدم
ودیگه سراغم نیومد
ولی ازاینکه من تا۲سال ،۱۰سال،۲۰سال تااخرعمرخوب نشم
میترسم من میخوام مثل قبل باشم
راستی کسی میدونه سنگ کلیه ارثی هست یانه؟
سلام دوستان منم چندین ساله بااین درد بی درمان درگیرم که خیلی ازش ضربه خوردم طوری که هیچ وقت برایم قابل جبران نیست به امید بهبودی همه ی مریضان ان شاءالله
سلام مریم جان منم الان نزدیک ۱۴ ساله بااین مهمون ناخونده درگیرم وهیچ بهبودی نداشتم وسبک زندگی واسترس هم بدترش میکنه فکرکنم تا مردن باهامه.
سلام
من ۴ ساله مبتلا شدم و واقعا دیگه تحمل ندارم
هیچ پزشکی نتونست کمکم کنه
امروز یکی از روز هایی بود که روده هام سر ناسازگاری باهام داشتن
فقط امیدوارم باعث نشده باشن این درسو پاس نشم
چون عملا همه حواسم به روده هام بود تا امتحان
مطالبت خیلی ارومم کرد
طبق حرفات سعی کردم به دوستم موضوع رو توضیح بدم
ولی کاش منم میتونستم بی اهمیت بشم نسبت به توجه بقیه به سر و صدای شکمم??
چقدر مطلب تون مفید بود… هرچی نوشته بودید حرف دل من بود! من مدتیه که نمیتونم با بقیه رفت آمد کنم به ندرت از خونه خارج میشم و هروقت میخوام برم بیرون باید مدتی توی دستشویی باشم ! از همه ی اینها بدتر اینکه من چندوقت دیگه عروسیمه و واقعا نمیدونم روز عروسیم با اون لباس و اون حجم از استرس چجوری قراره با این ibs لعنتی به سر بشه
بیانت خیلی دلچسب بود، سعی میکنم لایف استایلمو عوض کنمو استرسو از زندگیم حذف کنم، استرس از نامطمئن بودن زندگیم اومده
سلام سوال من در مورد نبضهایی هست که سر معده بعد از خوردن غذا مخصوصا غذای چرب احساس میکنم من هم ibs دارم ایا کسی این تجربه رو داشته